صفحه 430
مسئله 184- يكى از گناهان بزرگ در اسلام مكر و خدعه با مسلمانان است و كراراً
در قرآن شريف علاوه بر اينكه آن را حرام مىداند گوشزد مىكند كه
مكر مكركننده، به خودش باز مىگردد:
«وَ لا يَحيقُ الْمَكْرُ السَّىِءُ الّا بِاهْلِهِ»
«و نيرنگ زشت، جز دامان صاحبش را نگيرد.»
و آن اقسامى دارد:
الف) مكر و خدعه با خداوند تبارك و تعالى نظير مكر و خدعه در تضعيف دين و
افرادى كه وابسته به دين هستند، نظير علما و متّقين و نظير تقلّب در قانون، مثل
آنچه در مورد اصحاب سبت كه در قرآن آمده است، و اين قسم مكر در ميان مردم زياد
ديده مىشود، و حيلههايى كه در حلال كردن حرام نظير خوردن ربا و فرار
نمودن از واجبات نظير فرار از خمس و از حقوق ديگران و محروم كردن وارث بدون جهت از
ارث و محروم نمودن زوجه از مهريه بهكار برده مىشود كه از مصاديق همين مكر و خدعه
و تقلّب در قانون است.
ب) مكر و خدعه براى جلب مال ديگران، يا ضايع نمودن حقوق ديگران نظير غش در
معاملات و فريب دادن مردم در معاملات كه اين قسم علاوه بر اينكه حرام است، حقّالنّاس نيز
مىباشد و به حقّالنّاس در اسلام زياد اهميّت داده شده است.
ج) مكر و خدعه در ضايع نمودن عرض و آبروى ديگران و يا ايجاد دشمنى ميان
مسلمانان و امثال اينها كه اين صورت گرچه ضمانآور نيست، ولى گناهش از قسم دوّم
بزرگتر است.
د) مكر و خدعه در جلب منافع و احراز شخصيّت بدون اينكه ضررى براى كسى داشته
باشد، و اين قسم مكر و خدعه اگر حرامى بر آن مترتّب نباشد نظير دروغ يا غيبت و
امثال آن، جايز است، ولى مسلمان از اين كارها نمىكند.
مسئله 185- مكر و خدعه با كفّار غيرحربى (كفّارى كه با مسلمانها در جنگ
نيستند) جايز نيست و فرقى در صورى كه ذكر شد بين مسلمان و كافر غيرحربى نيست و
چنانکه مكر و خدعه با مسلمانان از جهت اخوت و برادرى بدتر از خدعه با كفّار است،
مكر و خدعه با كفّار از جهتى
صفحه 431
ديگر بدتر از خدعه با مسلمانان است و آن جهت، خدشهدار شدن صفا و پاكى و راستى
و درستى اسلام و مسلمانان است، امّا مكر و خدعه با كافر حربى نظير صهيونيستها در
زمان ما كه در حالت جنگ با اسلام و مسلمانها مىباشند جايز، بلكه مكر و خدعه با
آنها يك نوع حربه است كه مسلمان بايد داشته باشد.
مسئله 186- توبۀ مكر و خدعه اگر مربوط به اموال باشد علاوه بر توبه، بايد حقّ
ديگران را ادا كند و اگر مربوط به آبروى ديگران باشد و به گوش آنان رسيده باشد،
بايد از آنها رضايت بطلبد، و اگر هیچیک نباشد، صرف پشيمانى كافى است، ولى اگر
بتواند جبران خسارت كند، مثل تبليغ دين در جايى كه تضييع دين نموده باشد و يا
تعريف افرادى كه با آنان خدعه و مكر نموده است و دعا و استغفار براى آنها، بايد
جبران كند.